مهسا احدیان

دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی کودک و نوجوان

نوروساینس فرهنگی[1] حوزه ی بین رشته ای در حال رشدی است که تاثیر متقابل فرهنگ و ژن ها را بر مغز و رفتار بررسی می کند. این حوزه نظریه ها و روش های روانشناسی فرهنگی، علوم مغز و اعصاب، و ژنتیک جمعیتی را ادغام می کند. این شاخه ی نوظهور به مطالعه ی نحوه ی شکل گیری عملکرد مغز به وسیله ی ارزش ها، رسوم و باور های فرهنگی و متقابلا چگونگی افزایش ظرفیت های فرهنگی و انتقال آن ها توسط مغز بشر در طول زمانبندی های کلان (مانند فیلوژنی و پدیدایی نوعی و طول زندگی) و زمانبندی های کوتاه (مانند یک موقعیت خاص) می پردازد.

پژوهشگران در نوروساینس فرهنگی به دنبال پاسخ به دو سوال در خصوص خاستگاه طبیعت بشری و تنوع بشریت هستند که هنوز بی پاسخ باقی مانده است: 1. نحوه ی شکل گیری نوروبیولوژی (مانند ژنتیک و فرایندهای عصبی) و رفتار توسط خصیصه های فرهنگی (مانند ارزش ها، باورها و رسومات) و2. این سوال که چگونه مکانیسم های نوروبیولوژیکی (مانند ژنتیک و فرایند های عصبی) به پدیدایی و انتقال خصوصیات فرهنگی کمک می کند.

این که رفتار پیچیده نتیجه ی تعامل پویای ژن ها و محیط فرهنگی هستند، باور تازه ای نیست. اما، نوروساینس فرهنگی رویکرد تجربی جدیدی برای اثبات تعامل های دو طرفه ی بین فرهنگ و بیولوژی را به وسیله ی ادغام نظریه ها و روش های علوم روانشناسی فرهنگی، نوروساینس و نوروژنتیک، ارائه می کند.

همانند سایر حوزه های بین رشته ای مانند نوروسانیس اجتماعی، نوروساینس شناختی، نوروسانیس عاطفی و علم انسان شناسی، نوروساینس فرهنگی نیز در پی توضیح یک پدیده ی ذهنی به عنوان محصول ذهنی رویدادهای هم نیروزای عصبی و ژنتیکی است. به طور خاص، نوروساینس فرهنگی اهداف پژوهشی رایج پژوهشگران حوزه ی نوروساینس اجتماعی که چگونگی کمک کردن مکانیزم های نوروبیولوژی (مانند نورونهای آینه ای) به انتقال فرهنگی (یادگیری های تقلیدی) را بررسی می کنند، با پژوهشگران حوزه ی انسان شناسی عصبی که موضوع آن نحوه ی ارتباط فرهنگ قالب با عملکرد مغز است، به هم ارتباط می دهد .

با این وجود، نوروساینس فرهنگی در میان سایر حوزه ها بی مانند است زیرا که صراحاتا روی تفاوتهای قابل توجه وقایع ذهنی و عصبی در عملکرد خصیصه های فرهنگی (ارزش ها، باورها و رسوم) تمرکز می کند.

به علاوه، نوروساینس فرهنگی نشان می دهد که چگونه خصوصیات فرهنگی، فرایندهای زیستی-عصبی و روانشناختی تسهیل کننده ی تجربه های اجتماعی و رفتار (مانند ادراک و شناخت) را تغییر می دهد